سلام
...........
یادم نمی آد آخرین باری که شعر گفتم کی بود ولی تصمیم گرفتم دوباره با دوست خوبم دوباره شروع کنم ......
در ازدحام این شهر می جویمت دوباره
در انزوای کوچه باقیست ردپایت
گفتم غزل بگویم شاید که او بیاید
تا بوسه ام ببارد بر روی گونه هایت
آغوش تو همیشه یک تکیه گاه خوب است
سرمی گذارم امشب بر روی شانه هایت
باز از تمام قصه یک نکته ماند باقی
تو می روی ولیکن تنهاست آشنایت
در انزوای کوچه باقیست ردپایت
گفتم غزل بگویم شاید که او بیاید
تا بوسه ام ببارد بر روی گونه هایت
آغوش تو همیشه یک تکیه گاه خوب است
سرمی گذارم امشب بر روی شانه هایت
باز از تمام قصه یک نکته ماند باقی
تو می روی ولیکن تنهاست آشنایت