نمیدونم شاید قسمت بود..............
شنبه 26/4/89 ساعت 3.30 بود در حین انجام کارم بودم که یه حادثه رخ داد یادم نمی آد چی شد فقط درد شدیدی احساس می کردم گردنم به سختی
حرکت دادم همکار و دوست خوبم بالای سرم بود سعی داشت کاری برام انجام بده و مدام داد میزد به اورژانس زنگ بزنید به سختی سرم رو چرخوندم که
ببینم چه اتفاقی برام افتاده دست چپم کاملا از کتف در اومده بود و کاملا چرخیده و برعکس طوری که فقط به پوست وصل بود از بدنم دور بود و گردنم درد
زیادی داشت خیلی وحشتناک بود تا به بیمارستان کسری برسم ساعت 6.30 بود هیچوقت تصور نمیکردم توی این موقعیت صبور باشم اما فقط آهسته خدا رو صدا
می زدم بعد از بررسی و عکسبرداری قرار شد فرداش برم اتاق عمل دستم آسیب جدی دیده بود و گردنم کمتر آسیب دیده حالا 1 هفته هست که اومدم
خونه و چقدر داره سخت میگذره بعد از این مدت به سختی نشستم و براتون نوشتم و نمیدونم شاید قسمت بود دعا میکنم همیشه سالم باشید برام دعا کنید.